فرهنگ احترام...
به نظرم فرهنگ احترام ريشه در درجه آگاهي هاي فردي از خود
و جايگاه انساني خود در جامعه دارد. جهت رسيدن به اين خودآگاهي
لازم است تا يک خودسازي انجام بگیرد.
يعني هر فردي اگر تلاش کند که به پالايش درون دست بزند
آنگاه مي تواند در ابتدا براي وجود سرشار از توان و استعداد
به عنوان اشرف مخلوقات احترام قايل شود و سپس با وسعت ديدي
که نسبت به جهان پيرامون خود دريافت مي دارد تنگ نظريها از روح و روان
وي پاک شده و اين پالايش برابر مي شود با احترام به همنوعان خود.
از طرفی متاسفانه يک مشکل عمده در این باره گرفتار شدن
در محدوديتهاي ادراک شده است. محدوديت بر سر اينکه گمان مي دارند
پيشرفت خودشان منوط به عدم پيشرفت ديگري است.
يا در سطح محدودتر احترام به ديگران را برابر با کوچک تر شدن خود مي پندارند.
براي رفع اين معضل هر انساني به شخصه در وهله اول مي بایست نسبت به
جايگاه خود حساس شود تا بتواند به لحاظ معنوي رشد نمايد.
عدم احترام به ديگران بر خاسته از نگاه ماترياليستي به دنياي پيرامون است.
لذا فرهنگ احترام بايد از بدو تولد کودکان در خانواده مورد توجه قرار گيرد.
اولین رکن آن توجه پدر و مادر است.چون با خلق و عادت هاي فرزند خود
براي آموزش صحيح آشنايي کامل دارند.همچنين طبق نظر آقاي دامن پاک
"مدرسه نيز تاثير چشمگيري بر آموزش احترام دارد."خصوصا چون دانش آموزان
بیشتر وقت خود را با همکلاسي هاي خود ميگذرانند.
و بايد در نظر داشت که هميشه افرادي هستند
که فرهنگ احترام را زير پا ميگذارند.
بنابراين بايد فرهنگ اجتناب از اين افراد نيز مورد توجه و آموزش قرار گيرد.
موفق باشيد.