در بازدید امروز پدری می خواهد به پسرش درس زندگی  بدهد.

درس ارزشمند شناخت و حفظ فرهنگ و تمدنش را .

گذشته را با او به مرور می نشیند

و برای فرزندش  خاطره ای بس زیبا را

از این همراهی در ذهن کودکانه اش به یادگار می نشاند. 

و...

بزرگواری که کنجکاوی اش 

 او را به شیطنت کودکی هایش وا می دارد ...!

این جاست که گرمای مرداد ماه و عدم وسایل خنک کننده

عده ای از دوستان را کلافه کرده است 

(قابل توجه مدیرکل محترم میراث فرهنگی)

و برخی دیگر  از دوستان در دفتر نظرات چند سطری به یادگار نگاشتند .

عده ای از عزیزان نیز کم کم آهنگ رفتن نموده

 و در حالی که خاطره بازدیدرا در اذهان خود ثبت نموده بودند

 با رفتنشان  بار دیگر سکوت را بر فضای موزه حاکم نمودند.

وباز هم  من ماندم و موزه ای سرشار از ناگفته های بسیار

و انتظاری دوباره برای بازدیدی دیگر از آن

مکان ناب فرهنگی...

به امید دیدار شما در موزه آموزش و پرورش