مهربون ترینم!

 می گویند: نیاباران ! 

حال و هوارا عاشقانه نکن! 

 من و او دیگر  "ما " نشدیم.

کدام یک، ازدل عاشق خبردارند ؟!

باران رفیق تنهایی عشق بازان...!

آی...! ببار باران ... ! ببار...!

چه می دانند تنها تو مانده ای برای دل من...

می خواهم بازهم ببوسمت درکوچه تنهایی...

بعد با هم قدم بزنیم و قدم بزنیم و قدم...

اگر شد سری هم به حافظیه...

یک فال حافظ حال هردویمان راجا می آورد...!

من نیت می کنم تو فال را بزن و باز و باز و باز...

آشناست این بیت خواجه شیرازی...

 وهر بار با هر فال برای تقدیر من رقم می زند این بیت را...

"الا یا ایها السـاقی ادرکاسا و ناولها           کـه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها"  

 

"حرف دل الهام"