مزایای جهانی شدن چیست ؟

 

اما مزایای جهانی شدن چیست ؟ جواب بسیار ساده است در بحث اقتصادی ، پول و در بحث سیاسی ، قدرت برای درک بهتر مزایای اقتصادی جهانی شدن تصور کنید که شما مسئولیت اداره کارخانه ای را برعهده دارید اینکه کارخانه شما چه چیزی تولید می کند تفاوت چندانی ندارد ولی از آنجایی  که امروزه همه تلویزیون تولیدکرده اید اما در ژاپن دیگر کسی نمانده که تلویزیون نداشته باشد و در عین حال قدرت های بزرگ الکترونیک هم به شما اجازه ورود به بازار اشباع شده ژاپن را نمی دهند  لذا احتیاج خواهید داشت برای بالا بردن فروش خود بازار های جدیدی ایجاد کنیدو چه بازاری  جدیدی ایجاد کنید و چه بازاری بهتر از کشور در حال توسعه ای مانند ایران ؟

در ابتدا برای ارزیابی بازار 1000 دستگاه از تلویزیون های خود را به ایران وارد می کنید و فروش خوبی هم دارید اما به هر حال شما به دنبال حداکثر سود هستند و بهترین روش رسیدن به سود بیشتر پایین آوردن هزینه ها است برای این منظور تصمیم می گیرند دستمزد کمتری به کارگران بدهید اما در ژاپن اتحادیه های کارگری اجازه این کار را به شما نخواهند داد . از طرف دیگر در بدنه تلویزیون شما از پلاستیک استفاده بسیاری می شود اما به دلیل اینکه در ژاپن صنایع نفت و پتروشیمی چندانی وجود ندارد ، قیمت پلاستیک در این کشور بالاست. در عین حال هزینه گمرکی ورود پلاستیک به ژاپن نیز بسیار بالاست زیرا دولت می خواهد از خروج پول ازژاپن جلوگیری کند .

 اینجاست که یک راه حل درخشان برای پایین آوردن هزینه های تولید ( اعم از حقوق کارگران و مواد اولیه ) و راحت تر و ارزان تر کردن حمل و نقل تلویزیون تولیدی شما تا

ایران به ذهن تان می رسد : جهانی شدن .

 در اولین قدم خط تولید خود را از ژاپن به کشوری مثال نپال انتقال
می دهد . نپال به ایران نزدیک تر است ( و این یعنی حمل پول حمل و نقل کمتری می پردازید : سود بیشتر )  و در عین حال اتحادیه های کارگری هم  در این کشور وجود ندارد . در نپال پرداخت یک دهم حقوق یک کارگر ژاپنی کافیست تا هر روز هزاران نفر برای استخدام جلوی  کارخانه شما صف بکشند .

 اما بالا رفتن درآمد شما محدود به همین مسائل نیست . در حوزه سیاسی نپال حکومت قدرتمندی ندارد و عملا قوانین واردات و صادرات خاصی هم در آن کشور موجود نیست پس شما دیگر برای واردات پلاستیک خود هم لازم نیست هزینه گمرکی بپردازید . صبر کنید ، بالا رفتن سود شما هنوز ادامه دارد زیرا در کشورهای پیشرفته هر چقدر درآمد بیشتری داشته باشید به نسبت ، مالیات بیشتری باید بپردازید . یعنی حالا که شما دو کارخانه ( یکی در ژاپن و یکی در نپال) دارید می توانید سود آنها را بر هر دوشعبه تقسیم  کنید ، با این روش مالیات کمتری هم خواهید پرداخت . راستی برای جهانی شدن بیشتر می توانید آرام آرام به فکر تاسیس شرکت هایی در زیر مجموعه خود باشید که مثلاً در تونس پلاستیک تولید کنند . از آنجایی که خود شما خریدار محصولات این شرکت های جنبی  هستید ، سود دهی آنان تضمین شده خواهد بود و پول شما هم به جای رفتن به جیب سازمانی دیگر به شرکتی رسیده است که نهایتاً دوباره متعلق به خودتان است . .. حالا که دارید جهانی می شوید می توانید به راحتی درک کنید که چرا درآمد یکساله جنرال موتورز آمریکایی بیشتر از مجموع تولید ناخالص ملی کشورهای تایلند ، پاکستان و اروگوئه است. اما هنوز
قدم های دیگری در راه است .

در حال حاضر افراد دیگری نیز همانند شما مشغول خواندن این نوشته هستند پس احتمالا کارخانه های دیگری هم در تایلند ، لهستان ، آذربایجان ، فنلاند و ... تاسیس شده اند که به دنبال صدور تلویزیون به ایران هستند . این افراد ( مثل خود شما ) حاضرند برای در دست گرفتن بازار ایران روز به روز قیمت های خود را کاهش دهند و این یعنی کاهش سود . برای غلبه بر این مشکل ، بهتر است وارد مرحله دیگری از جهـانی سازی شوید و ادغام شرکت ها و تشکیل اتحادیه های تولید کنندگان . در این فرآیند به جای رقابت بر سر سهم فروش در بازار  از طریق پایین آوردن قیمت ها ، با مسئولین شرکت های دیگر وارد مذاکره می شوید . در این مذاکرات شرکتهای تولید کننده با تعیین قیمت ارائه محصولات در بازار و در عین حال تقسیم بازار در میان خود ، جلوی ارزان شدن رقابتی کالاها را
 می گیرند .

به عنوان نمونه ای جالب از این مذاکرات می توان به اتحادیه نفتی  اوپک اشاره کرد که در دهه 1970 توانست از با همین روش ، قیمت نفت  را تا حد 4 برابر افزایش دهد .

 

معایب جهانی شدن چیست ؟

 

اما در خبر آمده بود  که هزاران نفر به این روند اعتراض کردند . کمی عجیب نیست ؟  واقعاً  چه اشکالی دارد شما بتوانید در جایی تولید کنید که ارزان تر است ؟ جواب ساده است . هیچ  اشکالی ندارد ولی به شرطی که شما دارای حداقل یک کارخانه ، پول کافی برای صادرات محصول و پول کافی برای تاسیس شعبه های خود در دیگر کشورها باشید !

معترضین به روند جهانی شدن به جنبه های مختلفی از آن اعتراض دارند . آنها در جنبه اقتصادی معتقد هستند که جهانی سازی صنایع کوچک را زیر پاها قدرتمند خود له می کند . فرض کنید همین امروز مک دونالد امریکایی اجازه بیابد همبرگرهای یک دلاری مشهور خود را در زیباترین ، مجهزترین و پرسرمایه ترین رستوران های ایران  بفروشد و اگر شما یک ساندویچ فروشی معتبر در تهران را اداره می کردید  چه نظری داشتید ؟  یا حتی فرض کنید همان کارخانه تلویزیون چند ملیتی را داشتید . اگر قبول نمی کردید با شرایط رقبا کنار بیایید ، اتحادیه های بزرگتر با پایین آوردن قیمت های خود شما را مجبور به ضرر دادن می کردند . برای شرکتی مثل اکسون ( شرکت تبلیغاتی آمریکایی )  که درآمد سالانه ای برابر 137 میلیارد دلار بسیار ساده است که شرکت حتی چند ملیتی شما را از گردونه رقابت خارج کند و یا حتی در صورت علاقمندی با خرید کامل شرکت شما ، آن را به شرکت خود اضافه کند .

از جنبه سیاسی ، معترضین جهانی سازی استدلال می کنند که سرمایه داران بزرگ جهان
 ( بخصوص امریکا ) از طریق گسترش دموکراسی نوع آمریکایی تلاش میکنند تا آزادی را در دیگر کشورها تبلیغ کنند . اما این آزادی ، با عدالت تفاوت دارد . این آزادی به معنای آزادی واردات و صادرات ، آزادی سرمایه گذاری و آزادی تبلیغات است . در این نوع از آزادی شما حق دارید به حزبی که بهتر می شناسید رای بدهید اما سرمایه داران هم حق دارند ایستگاه های خبری تاسیس کنند و تبلیغات پر هزینه ای برای جهت دادن به افکار عمومی و جذب آرا راه بیاندازند . در این نوع آزادی شما آزادید در هر کجای کشور
(دنیا ) هر نوع کالایی را که می خواهید تولید کنید و به هر قیمتی که می خواهید بفروشید ، فقط به شرط اینکه سرمایه کافی برای اینکار داشته باشید . در نهایت در این نوع از آزادی مشتری آزاد است تا نوع کالایی را که  می خواهد بخرد انتخاب کند ، البته به شرطی که پول کافی برای قیمتی که فروشنده طلب می کند داشته باشد .

انتقاد دیگر به جنبه های فرهنگی و رسانه ای جهانی سازی است . این منتقدین مدعی هستند که انحصار بنگاه های خبر پراکنی در اختیار غربی هاست و این بنگاه ها به هر نوعی که بخواهند افکار عمومی را جهت می دهند . برای مثال در جنگ کوزوو هر روزه خبرهایی در مورد کشتارهای دهها هزار نفره مسلمانان توسط صرب ها داده می شد و کشورهای شمال
 ( اصطلاحی که به کشورهای صنعتی اشاره دارد
در مقابل جنوب  که به کشورهای در حال توسعه و جهان سوم اشاره می کند )  با استناد به این اخبار به بلگراد حمله کرده ، حکومت سوسیالیستی آن کشور را تغییر دادند و بعد با تصاحب صنایع بزرگ آن کشور ، بازار بزرگی برای تولیدات خود فراهم کردند