وآن بنی آدم که سعدی گفت کیست؟!
برگ سبزی تحفه آنان که صورتشان را با سیلی سرخ نگه می دارند!
درد دل هایم ز فقرِ بی کسان
من چسان گویم برای ناکسان ؟
گوش باید شد برای لمس درد
صد فغان و ناله از رخسار زرد
این همه نا مردمی ها بهر چیست
وآن بنی آدم که سعدی گفت کیست؟!
آدمیت کو ؟ مسلمانی چه شد؟
ای تو با درد آشنا یارت که شد؟
این زرو زیور , نشان بندگی ست؟
آن غرور و مال مردم راهبی ست؟!
آه ای ابلیسکان نام و ننگ
تا به کی باشید هفتاد و دو رنگ؟
بازگو با آنکه با درد آشناست
با همان یاری که با دل هم نواست
ای تو الهامی که سرشار از غمی
دست آن مسکین گرفتی آدمی...!
"حرف دل الهام"
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۱ ساعت ۲:۱۰ ب.ظ توسط الهام کاکی
|