دل من را درياب...
دل من مي گويد:
تو اگرخنده کني آسمان مي خندد!
تو اگرگريه کني، آسمان مي بارد، دل من مي گيرد!
تو بخند...
دل من با دل تو معني احساس زمان را دارد
قلب من عاشق احساس تو شد...
ريشه ي احساس اگر بيدار است
خبرش کن که دلم هشيار است!
خبرش کن و بگو دل من بي دل تو معني حسرت دارد ...
و خدا مي داند خنده را کم دارد...
تو ببين،
تو بخوان،
تو کمي عاشق باش...
دل من را درياب...
به خدا ريشه ي احساس نخشکيده هنوز،
به خدا عشق بيدارست هنوز...
تو نخواب!
تو ببين زندگي فرصت خنديدن هاست،
فرصت ديدن و ناديدن هاست
و من آن روز تو را زندگي خود ديدم ،
فرصت خنديدن را با تو من فهميدم!
ساده نگذر لحظه اي خوب به من خيره بمان!
من برايت هر شب از ته قلب و دلم خوب دعا مي خوانم،
گرچه من مي دانم که تو از قلب و دلم سرد
گذر خواهي کرد!
و من اينجا تنها دلخوشم..!
به دل ساده و قلبي که خدا داده به من...