بالاخره قلعه حیوانات رو خوندم
نویسنده: جرج اورول
این رمان دربارهٔ گروهی از حیوانات است که انسانها را از مزرعهای که در آن زندگی میکنند بیرون میکنند و خود ادارهٔ مزرعه را به دست میگیرند، ولی پس از مدتی این حکومت جدید به حکومتی خودکامه مشابه به قبلی تبدیل میشود.این رمان نمایهٔ برضد استبداد است. مزرعه حیوانات داستان انقلاب حیوانات علیه مالکین خوداست پس ازپیروزی قوانینی تهیه میگرددکه شامل بندهای زیر است؛
-
هرآنکس روی دوپا راه میرود دشمن است.
-
هرآنکس چهارپای دارد ویا بال، دوست است.
-
حیوانات لباس نمیپوشند.
-
حیوانات درتخت نمی خوابند
-
حیوانات الکل نمیخورند
-
حیوانات همدیگر را نمیکشند.
-
همه حیوانات خلقتی یکسان دارند.
ولی بعد از پیروزی و مرگ رهبر بزرگ در بین خود حیوانات یک سری توطئه و کودتا انجام میگیرد؛ «خوک جوان دانا» (اسنوبال) که طرحی برای بهبود وضعیت و تنظیم مناسب جیرهٔ غذایی تهیه میکند ولی در هنگام ارایهٔ آن توسط «خوک جوان مستبد» (ناپلئون) خائن معرفی میگردد؛ از مزرعه فراری داده میشود و توسط سگهای طرفدار «خوک مستبد» و کودتاگر که قبلاً به صورت مخفیانه تعلیم دیدهاند، کشته میشود. خوکها به تدریج تمامی قوانین حیوانات را زیر پا میگذارند. سایر حیوانات فقط اجبار به کار با غذای روزانه کم میشوند، و در حالیکه خوکها فقط فرمانروایی می کنند و غذای زیادی میخورند. حتی یاد میگیرند که چطور روی دوپا راه بروند و با انسانها معامله میکنند. جملهً «همه حیوانات با هم برابرند» به وسیله گروه مستبد حاکم تبدیل میشود به «همه حیوانات باهم برابرند، ولی برخی ازآنها نسبت به دیگران برابرترند».