مثل مردهای بزرگ وارد کلاس شد. به نشونه ادب و احترام سلام کرد و دست داد.

بدون اینکه احساس غربت کنه یکی از صندلی ها رو انتخاب کرد و با آرامش نشست.

از چهره اش متوجه می شدی که از نشستن در کلاس  دانشگاه خوشحاله.

وقتی پیشنهادم رو واسه گرفتن عکسی یادگاری شنید

به سرعت و با مهارت کامل ژست گرفت و آماده شد.

بسیار دوست داشتنی و نورانی...

اسم زیبای او من رو به یاد کسی انداخت که درس  انسانیت و  آزادگی وبرادری رو  به انسانها آموخته .

برایش دعا کردم که حضرت ابوالفضل شافعش باشه.

 بزرگ مرد کوچکی که نامش ابو الفضل است.