شهر آبستن غمهاست خدا رحم کند
شهراین بار چه غوغاست خدارحم کند
بوی دود است که پیچیده کجامیسوزد؟
نکند خانه مولاست خدارحم کند
همه شهربه این سمت سرازیر شدند
درمیان کوچه دعواست خدارحم کند
همه جمع اند موافق که علی راببرند
وعلی یکه وتنهاست خدارحم کند
مادرافتاد پسر رفت زدست درد این است
چشم زینب به تماشاست  خدارحم کند
مو پریشان کند ودست به نفرین ببرد
درزمین زلزله برپاست خدارحم کند...