این آهنگ فرانسوی زیبا از آهنگ های مورد علاقه من است که با حال و هوای این روزها هم خیلی لذت بخش است. متن آهنگ و ترجمه آن را  می گذارم تا دوستانم هم بتوانند از آن لذت ببرند.


Tombe la neige  - Salvatore Adamo

 Tombe la neige

Tu ne viendras pas ce soir

Tombe la neige

Et mon coeur s'habille de noir

Ce soyeux cortège

Tout en larmes blanches

L'oiseau sur la branche

Pleure le sortilège

 

Tu ne viendras pas ce soir

Me crie mon désespoir

Mais tombe la neige

Impassible manège

 

Tombe la neige

Tu ne viendras pas ce soir

Tombe la neige

Tout est blanc de désespoir

Triste certitude

Le froid et l'absence

Cet odieux silence

Blanche solitude

 

Tu ne viendras pas ce soir

Me crie mon désespoir

Mais tombe la neige

Impassible manège


برف مي‌بارد 

 برف مي‌بارد

 تو امشب نمی آیی

برف مي‌بارد

و قلبم سياه مي‌پوشد

همراه اين تشييع‌كنندگان ابريشمين

غرق در اشك‌هاي سفيد

پرنده روي شاخه

جادو مي‌گريد

 

تو امشب نمی آیی

اين را يأس‌ام با فرياد به من مي‌گويد

اما برف مي‌بارد

با چرخشي بي‌اعتنا

 

برف مي‌بارد

 تو امشب نمی آیی

برف مي‌بارد

همه‌چيز از يأس سفيد است

يقين اندو‌هبار

سرما و نيستي

اين سكوت ترسناك

و تنهايي سفيد

 

تو امشب نمی آیی

اين را يأس‌ام با فرياد به من مي‌گويد

اما برف مي‌بارد

با چرخشي بي‌اعتنا



پشت شیشه برف میبارد

پشت شیشه برف میبارد

در سکوت سینه ام دستی

دانه اندوه میکارد

مو سپید آخر شدی ای برف

تا سرانجام چنین دیدی

در دلم باریدی ... ای افسوس

بر سر گورم نباریدی

چون نهالی سست میلرزد

روحم از سرمای تنهایی

میخزد در ظلمت قلبم

وحشت دنیای تنهایی

دیگرم گرمی نمی بخشی

عشق ای خورشید یخ بسته

سینه ام صحرای نومیدیست

خسته ام ‚ از عشق هم خسته

غنچه شوق تو هم خشکید

شعر، ای شیطان افسونکار

عاقبت زین خواب درد آلود

جان من بیدار شد بیدار

بعد از او بر هر چه رو کردم

دیدم افسون سرابی بود

آنچه میگشتم به دنبالش

وای بر من نقش خواب بود

ای خدا ... بر روی من بگشای

لحظه ای درهای دوزخ را

تا به کی در دل نهان سازم

حسرت گرمای دوزخ را؟

دیدم ای بس آفتابی را

کو پیاپی در غروب افسرد

آفتاب بی غروب  من !

ای دریغا در جنوب ! افسرد

بعد از او دیگر چی میجویم؟

بعد از او دیگر چه می پایم ؟

اشک سردی تا بیافشانم

گور گرمی تا بیاسایم

پشت شیشه برف میبارد

پشت شیشه برف میبارد

در سکوت سینه ام دستی

دانه اندوه میکارد


فروغ فرخزاد