مهربان باش و صبور ... "تلخ و شیرین هایی برای دخترم اسما "
دخترم!
تو هنوز نمی دانی زمین چه جای عجیبی ست. هنوز نمی دانی کسانی که روی این زمین راه می روند چه کارهایی که نمی کنند، چه حرف هایی که نمی زنند و چه قتل هایی که مرتکب نمی شوند..
اینجا با بهشتی که تو از آن آمده ای فرق دارد. یکی خودش را می کشد.. یکی هم نوعش را، یکی غیر همنوعش را..
یکی هم احساسش را سر می برد، دیگری خواسته هایش را، و شاید آرزوهایش را..
اینجا، روی زمین، باید مثل من نباشی اگر می خواهی چند سال با آرامش زندگی کنی..
دخترم!
در اوج مهربانی گاهی باید دلت را سنگ کنی. گاهی باید چشمانت را ببندی و گوش هایت را بگیری..
زن بودن سخت است دخترم..
دخترم!
در طول زندگی زمانی پیش می آید که کسانی حقت را می خورند، زخمت می زنند، دردت می آورند.
آن لحظه فراموش نکن که خدا، در یک قدمی ات ایستاده، به صورتشان نگاهی می اندازد و یک پوزخند می زند و در گوشت می گوید: قدرت آنها در برابر قدرت بی انتهای من، دوده ای است در برابر آتش..
بگذار تا دیر نشده از همین اول برایت بگویم: مادری داری که کلی حرف روی دلش مانده و همیشه وقتی پای قلم به دست گرفتن به میان می آید، از زمین تا آسمان را به هم می دوزد تا حرف هایش را در گلو مچاله نکند. مادری داری که از زمین و زمان برای خودش شعر می بافد و گاهی آنقدر بر سر زمانه غُر می زند که به سرفه می افتد..
آخر می دانی؟ خیلی چیزهای این دنیا برایم یا علامت سوالی بزرگ بوده است که قلابش را به جانم انداخته و یا علامت تعجبی که نقطه اش روی سرم سنگینی می کند..
تو زیاد به این علامت ها و ضمیرهای خالی از من و تو و او فکر نکن. دنیا پر از "او" هایی است که معلوم نیست آن سوی نقاب شان چه میگذرد.. و پر از "من" هایی که یک عمر طعم تلخ "او" بودن را برای دیگران یدک کشیده اند.
می گویند ذهن پاکت را آلوده نکنم. زبان قلمم لال شود اگر بخواهم تو را به این دنیا بدبین کنم.
دخترم این دنیا زیبایی هم کم ندارد، اما باید طوری آنها را پیدا کنی که وقتی در مسیر، به آینه نگاه می اندازی چشمانت کلی بغض و حرفِ درگوشی برایت نداشته باشد. و دست آخر نخواهی یک لبخند تحویل آینه دهی و یک آه پررنگ بکشی..
ولی فراموش نکن تنها زمانی خدایت از تو حمایت می کند، که با او دوست باشی..
دخترم فقط باید خودت عینکی رنگی برای نگاهت بسازی و هرگاه که لازم است آن را کنار بزنی. این روزها خیلی نمی شود به رنگ و روی آدمها دل خوش کرد. بعضی از آنها پر از رنگ های خیره کننده اند، اما فقط کافی ست در مسیر زندگی کمی خسته شوند، کمی عرق کنند، فورا رنگ شان می پرد.
در مقابل هستند آدم هایی که می شود از شفافیت دلشان عینکی ساخت برای نگاهت اما این آدمها کمی سخت است تشخیصشان. دخترم این دو گروه از آدمها در زندگی مادرت کم نبوده اند. آدم هایی با رنگ های مختلف.. با واژه ها و حرف های رنگی تر از خودشان.. یادم بینداز یک روز برایت قصه ی تمام این آدمها را تعریف کنم.
شاید هم یک روز اتفاقی یکی از همین آدمها را در خیابان دیدیم. مطمئن باش به تو نشانشان خواهم داد و بی شک آن روز حرف ها، لبخند ها و بغض های زیادی خواهم داشت..
فراموش نکن صادق که باشی آدمها چوبت می زنند!
اما تو همیشه صبورو صادق و عادل باش...
به چوب خوردن از آدمها فکر نکن!
آخه چوب خدا بی صداست
و واسه اونها دردناک و بی درمان...
اسما جان!
حرف دل الهام حرف دل خیلی های دیگه ست که دلشون میخواد آروم نفس بکشند و بعد از چند صباحی آروم و عاشقانه پرواز کنند...
یادت باشه تا عاشق نباشی نمیتونی پروازکنی...
عاشق عشق بی همتا...
مادر همیشه یاور تو...