یک سال گذشت...

یک سال از کم سعادتی دانشجو و دانشگاه گذشت...

کم سعادتی نشستن در محضر استاد والامقامی که به ناحق از جایگاه تعلیم به دور ماند و صدالبته به جرات میتوانم بگویم ارزش وشانش بسی والاترازاین محیط خفقان بوده وهست...!

در سالی که گذشت بدعهدی های فراوانی راشاهد بودم. بدعهدی هایی از سوی عده ای از مسئولین بزرگوار که شخصا خودبر آن واقفم و ... دلایل بی اعتباری برای فراغت تدریس و تعلیم استادی عالم و مظلوم  و نویسنده عبرت بی اعتبار...

نمی دانم!

شاید آنان که عالم تر و عادل ترند مظلوم ترند و صبورتر...!!!!

و امروز...

افسوس می خورم بر قوانین حاکم بر ملتی که هنوز ارزش و ضد ارزش را آن طور که باید نشناخته و قادر به اجرای عدالت واحقاق حق به معنای حقیقی نیست! 

و اما فردا...

فردایی روشن برای تدریس حقیقت عدل و انصاف...

برای آموزش صبر و توکل و امید به مظلومین روزگار...

فردایی با تدبیر و امید برای ساختن ایرانی آباد و ایرانی های آزادمرد...

با زکاتی که برای مطالعاتش به همگان خواهد پرداخت...

با همان کلید تدبیر و امید آن عالم دیگر...  

اگرچه تنها یک ترم را در محضر استاد ابوالفتحی گرانمایه به کسب انسانیت پرداختم اما تا زنده ام شاگردی خواهم بود سرشار از شوق آموختن از علم و اندیشه و اخلاق ناب ایشان...

 اگر خدا بخواهد... 

بدابرحال آنان که برای مطامع دنیوی چه حق ها راناحق نموده و ظلم بر مظلومان رواداشته اند!

بدا بر احوال دنیا پرستانی که حب میز و مقام کر و کورشان کرده و  چه بسا هدف اصلی تعلیم و تربیت و زندگی را گم نموده اند!  بدا بر حال آنان که می پندارند لایق بهترین ها هستند و معصوم...! در حالی که فقط پنهان نمودن گناه و بی اخلاقی را به خوبی آموخته اند !!!!!  

و بدا بر حال من و امثال من که ادعای مسلمانی می نماییم و فرسنگها از آن به دوریم...

ادعای علم و  آگاهی می نماییم و سخنان بزرگان خویش را هم به خاطر نمی آوریم...

بدا بر ما که نمی توانیم آنگونه که باید قدردان اساتید و عالمان این سرزمین باشیم!

آری...

یک سال سپری شد.

اگرچه دیگر دانشجویان در واحدهای دانشگاهی دیگر سعادت درک کلاسهای ایشان را داشتند اما من همیشه براین باورم که حقیقت آفتاب هیچگاه پنهان نمیماندوعاقبت هویداخواهد شد...

و من همچنان امیدوارم ...

امید به آزاد اندیشی در ایرانی آباد و آگاه تا رسیدن به قله وجدان و عدل و انصاف و

انسانیت...

درود بر استاد ارزشمندی که لایق بهترین ها در زمین و آسمان هاست...

استاد بی نظیرم جناب آفای فرهاد  ابوالفتحی بزرگوار...

باشد توانسته باشم ذره ای از حق استادی را که بر من دارند ادا نموده باشم...

"حرف دل الهام"

 ********************

***********

به پاس انسانیت ناب استاد ابوالفتحی گرانسنگ

بحث ایمان دگر و جوهر ایمان دگر است

جامه پاکی دگر وپاکی دامان دگر است

کس ندیدیم که انکار کند وجدان را

حرف وجدان دگر و گوهر وجدان دگر است

کس دهان را به ثناگویی شیطان نگشود

نفی شیطان دگـر و طاعت شیطان دگر است

کـس نگفته است ونگوید که دد ودیو شویـد

نقش انسان دگر ومعنی انسان دگر است

کـس نیامد که ستاید ستم وتفرقه را

سخن از عدل دگر ، قصه احسان دگر است

هرکه دیدم به خدمت کمری بست به عهـد

مرد پیمان دگر وبستن پیمان دگر است

هرکه دیدیـم به حفظ گله از گرگان بود

قصد قصاب دگر ، مقصد چوپان دگر است...

"معینی کرمانشاهی"

 

پی نوشت:با سلام و تقدیم لینک مستقیم پر پروازشادمهر عقیلی