دانلود سروده های کردی استاد آهنگرنژاد بزرگوار...

دوستان گرانقدرم سلام.

در وبگردی هایم همیشه به سایت بلوط نگاهی انداخته و می خوانم آنچه را که دوست می دارم.در بخشی از آن دانلود سروده های کردی استاد گرانمایه ام جناب آهنگرنژاد مرا به سمت و سوی خود کشاند تا بشنوم و سرشار از لذت شوم .با رخصت از استاد بزرگوار بر آن آمدم تا دانلود سروده های ایشان را به رسم سپاس از زیبایی بیانشان در یکی از پستهای وبم ثبت نمایم.

باشد تا دیگر دوستان عزیزم استفاده برده و مشعوف گردند.

حقیر تابه حال سعادت شاگردی این استاد بزرگوار رو نداشته ام. 

با این امید که در ترمهای آتی این سعادت نصیبم شود شما رو به شنیدن این سروده ها دعوت میکنم.

 برای شنیدن سروده های کردی استاد گرانمایه ام اینجا را کلیک کنید

 

نون خوردن به چه سبکی ؟!

آدم باشی و از تو آشغالا نون در بیاری ...

شرف داره به اینکه ....

آشغال باشی و از تو زندگی مردم نون در بیاری ...!


کرمانشاه  پر ستاره ام...

 

با درود فراوان

این دوبیت روبه همه همشهریان عزیز

کرمانشاهی های فرهنگ دوست و هنرمند و دوست داشتنی ام تقدیم می کنم. 

و همچنین یادوخاطره  مرحوم آیت الله نجومی

 و زنده یاد شاعر بزرگوار استاد بهزاد رو گرامی می دارم.

 

شهر من شهری ستاره باران است

 

از کران تا کران پر از هزاران است

 

 همچو بهزاد و مرتضی دارد

 

هریک از یک به از هزاران است

 

"حرف دل الهام"

تصادف در اردوی راهیان نور و کشته شدن 26 دانش آموز

 

آیا شهدای ما راضی بودند فرزندان مظلوم و آینده سازان  ایران اسلامی

بایک دنیا امید وآرزو بدینگونه به انتهای دنیای فانی برسند؟!

تصادف در اردوی راهیان نور

باعرض سلام و تسلیت به هموطنان عزیز به خصوص خانواده های داغدار دانش آموزان

امروز با شنیدن  این خبر دردناک با  غم و غصه بسیاربه این فکر می کردم که چرا مسئولین فهیم ما تنها راه شناخت اهداف والای شهدا رو در برگزاری اینگونه اردوها می دونند!

یعنی از خود گذشتگی های شهدا رو فقط با چنین اردوهای خطرناک

 و پرخرج میتونیم به دانش آموزان یادآوری کنیم؟

آیا باید اصل  رو رها کرده و به فرع دین بپردازیم؟

اگه مقام و جایگاه  شهید رو  صرفا در کتابهای درسی و فیلم و عکس و حتی اردو به نسل جوان گوشزد کنیم حق شهدا رو ادا نکردیم.

وقتی ما نتونیم  ریشه گیاهمون رو  واسه رشد و نمو در خاک مناسب قراردهیم چطور انتظار داریم به میوه های سالم و کرم نخورده دست یابیم؟

جوانان ما از همون  کودکی باید با مقام شهید و سختی های هشت سال دفاع مقدس آشنا شوند نه اینکه طی اردوی سه روزه ای عظمت شهید رو به اونها دیکته کنند.

آیا شهدای ما راضی بودند فرزندان مظلوم و آینده سازان  ایران اسلامی

با یک دنیا امید و آرزو بدینگونه به انتهای دنیای فانی برسند؟

درسته که مرگ حقیقتی انکار ناپذیره و هر کسی به  گونه ای اجلش فرا میرسه

 اما احتیاط هم شرط عقله.

اینطور نیست؟! 

روانشان با شهدای گرانقدر محشور باد

ادامه نوشته

کجا خاموش باش و کجا سخن بگو...

 

 

یافتم چاره راهی که نمی دانستم

 

زعلی،حق سکوت و سخنم دانستم...

ادامه نوشته

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

 

* "منم که شهره شهرم ، به عشق ورزیدن" *

منم که در پی حقم ، به جان بلا دیدن

چو دیده ام نگری ، صدق را در آن بینی

صفا و سادگی دل ، عیان  ،در آن بینی

صراط رب کریمم ، بود نشان رهم

زبان دل بدهد ، شرح ماجرای  غمم

به حق و عدل علی بالم و صفای حرم

"به غیر حق نهراسم"  ، بود شعار رهم

بگویمت سخن حق شنو ، تو ای الهام

چو زنده باشد و باقی  ،جز او همه اوهام    

 

"حرف دل الهام"

***********************

*برگرفته از غزل زیبای  خواجه حافظ شیرازی:*

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

وفاکنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافری ست رنجیدن...

   

بیست سوال رهبر انقلاب درباره سبک زندگی و پیشرفت تمدن نوین اسلامی

در روز یکشنبه ۲۳ /۷/۹۱ رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع پرشور هزاران نفر از دانشجویان، دانش آموزان و دیگر جوانان خراسان شمالی، «سبک زندگی» را بخش اساسی و حقیقی پیشرفت و تمدن سازی نوین اسلامی خواندند....

با توجه به اهمیت تفکر نمودن به سخنان ایشان و به دنبال راه چاره بودن جهت پیشرفت و تمدن سازی نوین لازم دیدم این پست رو به این سخنان ارزشمند اختصاص بدهم.

شاید تلنگری باشد برای عده ای از افراد که حق ها را نا حق نموده و به جای بررسی مشکلات و رفع نواقص رفتارهای موجود همیشه  انگشت اتهامشان به سوی افراد عدالت جو دراز است!

این در صورتی ست که:

 حضرت آیت الله خامنه ای، پس از تبیین اهمیت عینی «سبک و فرهنگ زندگی»، به مبانی کارگشای این مبحث از منظر اسلام پرداختند و تأکید کردند: اسلام، «خردورزی، اخلاق و حقوق» را مایه های اصلی فرهنگ صحیح می داند و ما نیز باید بطور جدی به این مقولات بپردازیم وگرنه پیشرفت اسلامی و تمدن نوین اسلامی شکل نخواهد گرفت.

به نظر من:

اگر تفکر و نوع نگاهمان را به فرهنگ و سبک زندگی عوض کنیم دنیایمان عوض خواهد شد!!!!

دنیایی سرشار از مهرو عشق و راستگویی و ادب و احترام به دور از ظلم و دروغ و بخل و کینه و...هر آنچه که باعث رکود فرهنگی ما می شود...  

 لطفا به برخی از سوالات معظم له که با رنگ قرمز برجسته شده  دقت بیشتر ی مبذول بفرمایید.

 

 

ادامه نوشته

که از نادانی خلق بگسسته ام...

 

نبودی ببینی ،تن خسته ام


طنین نفسهای  بشکسته ام


نبودی ببخشی، توانی به من


که از نادانی خلق بگسسته ام

 

 ***********

 

الهی ! تو گفتی بیابم تورا


بجویم نشانی، ز نور تو را


 همان نور حقیقت که هست


به لبهای الهام عاشق ، تو را

 

"حرف دل الهام"

 

 

خدایا یاری ام نما ...

خدایا ... !

 تو خود میدانی جز حقیقت سخنی به گزاف و از روی عناد نگفته ام

پس خودت  دستم را بگیر...

 مکر مکاران برملا ...

و

یاری ام نما...

 

****************

 

 امام جواد ع می فرمایند:

تورا  به  پنج چیز سفارش می کنم :

اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن
اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن
اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو
اگر مدحت کنند شاد مشو 
و اگر نکوهشت کنند، بی تابی مکن

 

وظایف شاگرد نسبت به استاد...

 

 

وظایف شاگرد نسبت به استاد که دانشمندان اسلامی با الهام از متون و نصوص دینی اظهار داشته اند شامل چهل امر ذیل بیان می گردد:

 

ادامه نوشته

مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم...

 

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد بر چینم

الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم که بی‌یاد تو بنشینم

جهان پیر است و بی‌بنیاد ازین فرهادکش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش، ملول از جان شیرینم...

 
تصنیف "سیه مژگان" با صدای سالار عقیلی
شعر حافظ
آهنگ ساز: هوشنگ فراهانی
زمان : 3:12
فرمت فایل : MP3
حجم فایل : 3مگابایت

همراه با دیدن عکسهایی از حافظیه که در ادامه مطلب است

 برای دانلود سیه مژگان کلیک کنید و لذت ببرید. 

ادامه نوشته

تا صبحدم به یاد تو  شب را قدم زدم...

 

دوستان خوبم درصورت تمایل  لینک ها ی تصویری زیر رو ببینید،بشنوید و لذت ببرید.

دانلود تصویری

 

شعر  چتر 

شعر  آشتی

شعر  ساحل

      

  باصدای  "م  . مسافر"

 

پاییز بهاریست که عاشق شده است...!  ( 2 )

 

دو قو سفید عاشق love white swans  

 

  امروز خیسی گونه هایم گواه اولین بارش دلتنگی پاییز بود...

 

ادامه نوشته

پاییز بهاریست که عاشق شده است...! ( 1 )

عکسهای زیبا از فصل پاییز

 

سنگم بزنی به جای دیگر نروم...

 

ادامه نوشته

خواستن توانستن است...

گیـزه و مقـاومت این مرد ستـودنی است !

ادامه نوشته

توزيع کارت سهميه ترياک  یا  زنبور بی عسل ؟!

 

240019 710 کارت دریافت سهمیه تریاک (عکس)

دوستان عزیزسلام.

درگشت و گذاری در دنیای مجازی دیدن تصویر فوق باعث شد در مورد اون از افراد آگاه  مطالبی رو پرسیده ویا از طریق جستجودر گوگل به توضیحاتی در همین مورد دسترسی پیدا کنم.

اما نکته قابل توجه اینکه با توجه به اقداماتی که در انتهای این مقاله در خصوص مبارزه با اعتیاد و قاچاق مواد مخدرذکر شده سوالاتی ذهنم رو مشغول کرده .

سوالاتی از این قبیل که:

 

ادامه نوشته

خدا داند که تنها و حزینم...

غروب امروز خیلی دلتنگ بودم.

شاید یک دلتنگی خاص...!

و فقط خودش،  معین و یاورم شدو به فریاد دلم رسید . 

 برزبون جاری شد غمی که دل رو آزار میداد .

تا اینکه باسرودن و نوشتن این دوبیت ، کمی آروم شدم...

 

خدا داند ، که تنهاو حزینم


زآن رو دست ، می گیرد کریمم


به یادش ، ربنایش گویم از دل

 
که تا بخشد ، گناهان کبیرم...

 

منتظرت بودم  و دانلود آن با صدای داریوش رفیعی

Daryush-Rafii

 

آهنگ زیبا  به یاد ماندنی و خاطره انگیز منتظرت بودم که برای خود من یاد آور خاطرات بسیاری ست ، در ادامه متن کامل این آهنگ رو به همراه ترانه و آهنگ اون که کاری ست با صدای آقای داریوش رفیعی ، برای شما دوستداران این آهنگ زیبا در این پست قرار می دهم ، امیدوارم که خوشتون بیاد.

ادامه نوشته

قلبت را از عاطفه لبریز کن!

 

 جان دلم!

باید قلبت را آن قدر از عاطفه لبریز کنی

که اگر روزی افتاد و شکست

 همه جا عطر گل یاس پراکنده شود.

 

در ادامه مطلب منتظرتون هستم...

 

ادامه نوشته

شیشه ای می شکند...

 

شیشه ای می شکند...

یک نفر می پرسد...چرا شیشه شکست؟
مادر می گوید...شاید این رفع بلاست.
یک نفر زمزمه کرد...باد سرد وحشی مثل
یک کودک شیطان آمد.
شیشه ی پنجره را زود شکست.
کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرور شکست،
عابری خنده کنان می آمد...
تکه ای از آن را برمی داشت مرهمی بر دل تنگم می شد...اما امشب دیدم...
هیچ کس هیچ نگفت غصه ام را نشنید...
از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از شیشه ی
پنجره هم کمتر است؟
دل من سخت شکست اما
هیچ کس هیچ نگفت و نپرسید...!


محمد نور شمع آفرينش...

محمد نور شمع آفرينش                                                                     محمد چلچراغ علم و بينش

محمد سر به سر نور خدايي                                                               محمد علم و عدل و بردباري

محمد مظهر مهر و محبت                                                                 محمد اطهر و شهري ز حكمت

محمد قله هاي نور و پاكي                                                               گواه نور رويش هست حاكي   

محمد چشمه هاي پاك و جوشان                                                دو گيتي را چو دريايي خروشان      

محمد شهري از ياس و اقاقي                                                        تمام كوچه هايش هست باقي

محمد ديدگانش پر ز ماهي                                                            به دل ها مي زند رنگي الهي

محمد تشنه اي بي تاب و شيدا                                                       صداقت در نگاهش هست پيدا

محمد تشنه عشق خدا بين                                                             محمد را ز انسان ها جدا بين

كه او بر انس و جن و هر چه خلق است                                         بود اشرف بدان او را كه حق است

====================

سلام دوستان.

 آهنگهایی رو در مدح حضرت محمدص واستون لینک

نموده و در ادامه مطلب گذاشته ام .

با ذکر صلوات بر محمد و آل محمدص بشنوید و لذت ببرید.

 

ادامه نوشته

پاسخی به سازندگان فیلم موهن به پیامبر "ص"

 

با درود و سلام بر دوستداران حضرت محمد و آل محمد "ص"

دوستان عزیز این روزها شاهد خشم و انزجار مسلمانان جهان به رفتار توهین آمیز دشمنان دون و شیطان صفت هستیم.در اعتراض به ایادی کفرو شرک و صهیونیست غاصب همگام با دوستداران پیامبر عظیم الشان اسلام فریاد بر آورده

و اینگونه می سرایم که:
 
ایرانی ام و پیرو احمد هستم
تکبیر گوی آل محمد هستم
ای دشمن دون عیان نمودی جهلت
من شیعه و رهرو پیمبر هستم

 

همچنین ارادت خویش را به مقام والای پیامبرص اینگونه ابراز می نمایم که:

 

زبانم الکن از وصف تو گفتن
بیانم قاصر از در تو سفتن
نمی دانم چه گویم از تو ای ماه
همان بهتر که اندر دل نهفتن

بر محمد و آلش درود می فرستم و نابودی دشمنان اسلام را آرزومندم.

"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"

 

روز بزرگداشت مولوي ؛‌ عارف جهاني گرامي باد

 همراه با ناظری عاشق مولانا 

 

عزیزانم سلام.
 
 به بهانه ۸ مهر سالروز بزرگداشت مولانا
گزیده ای از زندگینامه آن عارف والا مقام و عکسهایی رو ازمقبره مولانادر قونیه ترکیه  در ادامه مطلب قرار داده ام.
علاوه بر اون لینک  آوازی با صدای زیبای شهرام ناظری  رو  واستون انتخاب کردم...
 به  فرمایش  دکتر بلخاری" انگاربین این دو بزرگوار یک ارتباط عمیق روحی وجود داره که اشعارزیبای مولوی رو وقتی با صدای شهرام ناظری می شنویم روحمون رو جلا میده."
شعر و آوازی که خودم خیلی خیلی... دوستش دارم با  عنوان :
 
 
در شش آلبوم جداگانه میتونید گوش کنیدو لذت ببرید...
 

من درد تو را زدست آسان ندهم                      دل برنکنم زدوست تا جان ندهم

از دوست به یادگار دردی دارم                 که آن درد به صد هزار درمان ندهم

،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد                            بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

بسیار فتاده بود، هم در غم عشق                       اما نه چنین زار که این بار افتاد

هر روز دلم در غم تو زارتر است                      و ز من، دل بی رحم تو بیزارتر است

بگذاشتی ام،غم تو نگذاشت مرا                         حقا که غمت از تو وفادارتر است

"مولوی"

ادامه نوشته

فصل دلتنگی...

 

به یاد یگانه مادرم که همچون من زاده شده پاییز بود...

عکسهای زیبا از فصل پاییز

 

بادها در فصل پاییزی زهرسو آمدند

همره خود برگهای زردونارنجی برند

فصل پاییز از برایم فصل دلتنگی بود

موسم بی همزبانی و بی  مهری بود...

ادامه نوشته

شهر کرمانشاه من...

دیروز در راه بازگشت نرسیده به بیستون چد بیتی رو

به عشق کرمانشاهم بر سپیدی کاغذ نوشتم.

 

تقدیم به تمام کرمانشاهی های دوست داشتنی و مهربان

،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

گر روم سوی دیار دیگری

باز گویم شه‌ کرمان منی

دل من تنگ شود از هجرت

تو که  تاج سر ایران منی

طاقبستان و پرو/آن بیستون نامور

 آیت ربت نجومی/مهد جانان منی

بوی مهر و مهربانی می دهد نیلوفرت

بس که شیرینی که تو/ یا آنکه فرهاد منی

چهارفصل تو زبانزد در تمام عالم است

هرکجا باشم ترا خواهم که چون جان منی

شعر بهزاد و محبت/ عشق الهام است وبس

شهر کرمانشاه من !  خاک شهیدان منی

،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

توضیحی به اختصار برای دوستانی که همشهری نیستند.

طاقبستان/پرو/بیستون/  کوههای معروف کرمانشاه

مرحوم آیت الله مرتضی نجومی عالمی هنرمند و شاعرکرمانشاهی

نیلوفر اشاره به سراب زیبای نیلوفر کرمانشاه است.

جناب محبت و مرحوم جناب بهزادشاعران نامور کرمانشاهی اند.

تا سر کوی دو چشم تو سفر باید کرد...

در لحظات پایانی از آخرین شب تابستانی سلام و درودم رو  نثار شما می نمایم.

باشد که پذیرایش باشید...

لطف خدا شامل حالم شدو پس از ماهها کار و تلاش و درس  دل و جان رو چند صباحی مهمون طبیعت خداوندی کردم و واسه آغازی دیگر در برگ ریزان پاییزی جانی دوباره یافتم.

سفر رو با نام خالق زیبایی ها و یاد تک تک شماعزیزانی که به نوعی  همراه و  همسفرم بودید آغاز نمودم.

شروعی با لذت بردن از  جنگلهای زیبای گیلان و نشستن در کنار رودخانه زیبا و رویایی ماسوله و قلعه رودخان در کنار آواز خوش پرندگانی که نغمه آزادی شون رو هر لحظه می تونستی بشنوی وپس از اون غرق شدن در دریای زلال و بیکران لا متناهی که انسان رو به تفکر وتامل وا میداره و روح هر دلخسته ای رو جلا می بخشه.

همخوانی  آواز خوش مرغان دریایی و امواج دریا هم

 هر مستمعی رو به وجد می آورد.

عده ای درساحل زیبای خزر قلعه آرزوهاشون رو بنا می کردند و عده دیگه با به پروازدر آوردن کایتهای بچه هاشون به ارضای آرزوی دیرینه خودشون می پرداختند.

البته قایق سواری به روی آبی دریا ولمس وسعت و بزرگی نشانه خدای بزرگ هم گوشه دیگه ای از دل سپردن به دریای بیکران

و به آرامش رسیدن روح و روان آدمی ست.

نشستن و نظاره کردن به رقص امواج نیز خالی از لطف نبود و...

اون طرف تر هم ماده اسبی دیده می شد که  کره اش رو نیز باخودش به همراه آورده بودتا مبادا در غیابش دلتنگ بشه واز فرط  گرسنگی دریایی از اشک به راه بندازه!

سواری در کنار ساحل هم واسه بعضی ها لذت بخش بود. 

هر آنچه رو که می دیدم زیبا بود

 چراکه این زیبایی ها از ذات اقدسش نشات گرفته بود...

چند روزی بود مهمون هموطنان عزیز گیلانی بودیم ودر نهایت  خود میزبانی شدیم واسه عزیزانی که به ما پیوستند و مهمونمون شدند.

در انتهای سفر وسعت دریای با سخاوت رو به دل مهربون  حضرت  فاطمه معصومه   "س" و دستهای شافع و شفابخش امام زمان "عج"پیوند دادیم تا شاید به مدد ایشان دلهامون دریایی بشه ...

وسیع و زلال و پاک

با وجود اینکه عاشق سفر به اقصی نقاط دنیا هستم اما هنگامی که به سمت خاک  و دیار خودم بر می گردم از شادی در پوست خودم نمی گنجم.

چراکه ذره ای از خاک کرمانشاه بی همتارو با تموم دنیا عوض نمیکنم.

در این سفر نیز تجربه هایی اندوخته شد و لذتی که روح و روانمون رو در بر گرفت.

تا عمری باشد برای سفری دیگر...  

تعدادی از عکسها رو به نمایش گذاشته ام.

در صورت تمایل به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید...

لازم می دونم از همه عزیزانی که با کامنتهای محبت آمیزشون

به حقیر لطف و عنایت  داشتند تشکر کنم. 

در اسرع وقت  و در پاسخ مهرتون خدمت خواهم رسید.

 

ادامه نوشته

عریضه نویسی دانشجویان  ناپلئونی...!

با پایان یافتن امتحانات پایان ترم برخی استادان هنوز در مراحل تصحیح اوراق امتحانی هستند که در این میان به نامه‌هایی از دانشجویان خود برخورد می کنند که تنها طلب نمره 10 را دارند تا درس مورد نظر را پاس کنند.

به گزارش مهر، تعطیلات تابستان دانشگاهها با اتمام روزهای پرتنش پایان ترم آغاز شد اما هنوز هستند استادانی که در کش و قوس تصحیح اوراق امتحانی دانشجویانشان قرار دارند و در این میان با حاشیه هایی هم روبه رو می شوند.

برخی دانشجویان که یک ترم را با اندک زحمتی به اتمام می رسانند تا با امتحانات پایان ترم دست و پنجه نرم کنند، بیشتر اوقات با این امید در جلسه امتحان حاضر می شوند تا با نوشتن عریضه ای و با کمک گرفتن از کلماتی شاید عاطفی و تاثر برانگیز و حتی خودمانی برای گرفتن تنها یک نمره 10 دل استاد را به دست آورند.
 
 
ادامه نوشته

مقایسه سرویس مدارس ژاپن و ایران...

 

عزیزان سلام.

این پست رو با توجه به نزدیک شدن به بازگشایی مدارس

اختصاص میدهم به مشکل سرویس دانش آموزان:

عکسی که  در پایین می بینید  

سرویس مدارس ژاپن :

 

ژاپن

و عکسی که اینجا می بینید ...

.

.

.

سرویس مدرسه ای در ایران:

 

ای کاش می شد فهمید چند سال دیگه  طول می کشه که تکنولوژی و توسعه

فرهنگی در کشورما

باعث پیشرفت و ترقی مون میشه... !!!! 

شما چی فکر می کنید ؟!

در همین خصوص پست جدیدی رو در وبلاگ  یادایام موزه هم

منتشر کرده ام.

درصورت تمایل بفرمایید در خدمتتون هستم.

 http://moozeap.blogfa.com/

 

رونمایی از کتاب سیمای علی (ع) در شعر فارسی

 

عزیزان سلام

از دو سه روز قبلش می دونستم که روز یکشنبه ۱۲شهریورماه جاری

 قراره از کتاب سیمای علی ع در شعر فارسی استاد فاضلی  رو نمایی بشه .

قصد داشتم در  این جلسه ارزشمند شرکت کنم و ارادت و تبریک خویش را

ابراز نمایم اما متاسفانه اون روز مشکلی باعث شد که این سعادت رو از دست دهم.

واسه همین خبر این رویداد فرهنگی رو از سایت استاد آهنگرنژاد برداشت

و هر چند با تاخیر  منتشر نمودم.   

 

خواهان  سعادت و موفقیت های بیش از پیش  ایشان در عرصه فرهنگی هستیم... 

رونمایی از کتاب سیمای علی (ع) در شعر فارسی

 
غروب روز یکشنبه کم کم آماده می شوم تا خود را به جلسه ای برخلاف همه ی جلسات طبق معمول !برسانم . شلوغی خیابان ها و ترافیک غروب این روزهای کرمانشاه آزار دهنده است . در این نفس گیری محض پیشاپیش ذهنم را به محل قرار می فرستم و به یاد جمله ای زیبا از فرانتس کافگا می افتم : «کتاب باید تبری برای درهم شکستن دریای منجمد وجودمان باشد.» و تحسینش می کنم . به هر صورت به سر قرار می رسم . قراری در یکی از کتابفروشی های شهر . قراری که...
ادامه نوشته

تو استادی ومن الهام هستی ...           (پاسخی به مهر استاد کشاورز بزرگوار)

  سخن را با زیباترین و پرمغزترین واژه آغاز می نمایم.

سلام 

روز گذشته دروبلاگ جناب رشیدی  کامنتی از استاد کشاورز

دیدم و خوندم که تا نیمه های شب مدام ذهنم رو درگیر کرد.

کامنتی با این مضمون که:

 

 "سلام.

بعضی از مواقع کام تلخی خود را با خواندن مطالب

فرشید و  خانم کاکی  شیرین میکنم.

افتخارم اینست شاگرد شما هستم. "

"کشاورز"

 

شرمنده لطف و تواضع ایشان شده بودم و به دنبال واژه ای که  به واسطه اون

 ذره ای از مهر استاد  بزرگوار رو جبران کنم.  

   از حسن عنایتشون تشکر نموده و بر این اصل مهم  تاکید می کنم که

اساتید جایگاه بس والایی در اجتماع دارند و قلم و کلام

قاصر از بیان ارزشهاو زحمات عزیزانی ست که به راستی همچون

پیامبران رهرو و راهبر و چراغ هدایت افراد جامعه هستند.

ضمن پوزش به خاطر کاستی های فراوان سپاس ویژه ام رو تقدیم ایشان می نمایم

باشد که  بتونم ذره ای از حق شاگردی شون را ادا نمایم.

 

 ==================

مقامت بس که والا و رفیع است

زبان در وصف مهرت کمترین است

تواضع در بیانت چون عیان است

نشان از قامت و اعلای دین است

کشاورزیٌ و می کاری به دلها

تو بذر علم و ایمان خدا را

"چو گفتا آن علی/ محمود ربم

مراهرکس چوعلم آموخت عبدم"

مرادی و مریدت کمترین است

تو استادی ومرشد/ حق چنین است

بجویم  فضل  و دانش از مقامت

کنم جان را فدای هر کلامت

تو استادی و من الهام هستی 

که عمری  رابه راه حق نشستی

 

 "شادکامی شما و دیگر اساتید بزرگوار آرزوی قلبی من است."

برای مادرم که تنها همرازم بود...

سلام دوستان و عزیزان همیشه همراهم.

امروز بعضی از دوستان ازمن می پرسیدند چه حوصله ای دارم که

مرتب  آپ می کنم و به خصوص با وجود امتحانات ترم  چطور فرصت نوشتن دارم

 و چرا می نویسم و به روزم و...؟!

بهشون عرض کردم :

 خوندن شعر ونوشتن دل نوشته نه تنها خسته کننده نیست

بلکه باعث رفع خستگی های روزمره ام میشه.

وقتی می خونم و می نویسم  انگار تازه متولد شده ام.

از کنارهم چیدن واژه هایی که هر کدومشون می تونه

 رازهایی رو فریاد کنه لذت می برم...

 بار دیگه پست جدید استاد گرانمایه جناب  آقای ابوالفتحی 

 باعث شد که به خلوت شبانه دل بسپارم و بنویسم...

این بار به یاد تموم مادرانی که درد و غم فراقشون تا ابد بر دلمون سنگینی میکنه.

 مادرم که یگانه عشقم بود و ...

 زمانی که رفت...

عشق و هستی ام را با خود برد...

و امروز در نیمه های شب به یادش  وبرایش می نویسم ...

 ****************

توای مادر بمان با من همیشه

که بی تو زندگی معنا نمیشه

تو را خواهم که باشی همدم من

که تا نازم کنی ای مادر من

ببوسم من دوباره روی ماهت

شوم من آتشی اندر نگاهت

به تو وا گو نمایم من غم دل

زتوخواهم شوی همراز و همدل

تو مادر جان مرا بی کس نمودی

چو رفتی شادی از قلبم ربودی

کنون که دیده ای بی دل بگشتم

ز این رو بوده بی مادر بگشتم

به الهامت نگاهی مهربان کن

مرا هر دم به سوی خود صدا کن

که تا راحت شوم از غصه و غم

چو بینم روی ماهت را همه دم

 

نظریه برونر و دیویی در خصوص تعلیم کودکان ...

                جروم برونر                         جان دویی

نظریه برونر معروف به نظریه اکتشافی است بدین معنا که او معتقد است که کودکان را باید با مسئله روبرو کرد تا خود به کشف روابط آن بپردازند در نتیجه نباید شاگردان را دربرابر دانسته ها قرار داد او می گوید"برنامه باید به قدری منظم و سازماندهی شده باشد که شاگرد را به فعالیت وادارد زیرا اگر پاسخ را مستقیما در اختیارشان قرار دهیم آنها را به کتاب و معلم  متکی می کنیم و این سبب می شود که برای یافتن پاسخ تلاشی نکنند و انگیزه خود را از دست بدهند"

 

ادامه نوشته

با جوهره محبت نامت را بر دلها بنگار

 

حاتم طایی

هیچگاه اسمش رو روی درخت یا سنگی حکاکی نکرد،

او حتی با هیچ قلم ، مرکبی و رنگی  اسمش رو روی در و دیوار کسی ننوشت ؛

ولی در کمال تعجب ، نامش دنیا رو پر کرده !

 

با جوهره محبت نامت را بر دلها بنگار؛

بگذار نیکویی نامت را زنده نگهدارد ...

===========

عزیزانم پس بیاییم همچون سروده فردوسی والا مقام

  بامحبت باشیم و نوع  دوست ...

 

بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چوعضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوهارا نماند قرار...

نه مثل آدم های این دوران که  حقیر

با واژه های دست و پا شکسته در خصوص  بی مهری شون می گویم که:

بنی آدم  برهر دری می زنند
که تا نان و آبی به کف آورند
چو همسایه بی آب ونان هم بود
دگر همدلی ها  نمایش بود!

 

شعر ایران سرافراز من...

عزیزانم سلام.

با توجه به تشکیل  اجلاس سران  کشورهای غیر متعهد در ایران عزیزم

چند بیتی رو تقدیم می کنم به هم وطنان عزیزی که می دونم

ذره ای از خاک ایران رو با تموم دنیا عوض نمی کنند

من عاشق ایرانم

عاشق کرمانشاهم

و...

خاک پای دوستانم

(لطفا کاستی هایش را بر من ببخشید)  

================

ایران زمین باستان نامت نکو بادا مدام

برخاطر هر رهگذر که آید به سویت صبح و شام

بینم سر افرازی تو در عرصه مردانگی

بالم کنون بر غیرت مردان تو در بندگی

خواهم تو را ایران من هستی چو دری در صدف

خواهند دژخیمان دون گیرند جانت را هدف

الهام می گوید مدام جنگیم با شیطان دون

بیرون نماییم ناکسان تا آخرین قطره زخون

 

مردمان باتاریخی هستیم و نه بافرهنگ !‌

 

در ابتدا وظیفه خود می دونم از اساتید بزرگوارم به خصوص

 جناب آقای ابو الفتحی و جناب آقای کشاورز

 که با راهنمایی های سازندشون

شوق تحقیق و  مطالعه رو در من پرورش داده

 و باعث شدند که با دنیای کتاب و مطالعه آشتی کنم

 تشکر و قدر دانی نمایم. 

==================

                        

 گزارش در باب میزان سرانه مطالعه در کشور و مقایسه آن با سایر کشورها

 

ایران؛ جامعه بی مطالعه

===================

تابستون و ماه رمضون و گرمای حاکم بر کلاسها ...

واقعا درس خوندن توی این شرایط خیلی سخته...

استاد لطفا کمتر درس بدید !

خسته نباشید استاد ...

بچه های کلاسهای دیگه رفتند...

لطفا مطالب رو جمع بندی کنید تابریم...

تموم این حرفها واسم مرور میشه

خدای من چقدر زود گذشت. به سرعت برق و باد !

ترم تابستون هم تموم شد یا بهتر بگم  ترمی از عمرمون رو سپری کردیم.

با خوشی ها و نا خوشی های اون.

 ولی خاطراتی واسمون به جا موند که تا زنده ایم با اونها نفس خواهیم کشید.

آخرین کلاس استاد کشاورز نه فقط کلاس درس توسعه فرهنگی

 بلکه کلاس درس فرهنگ زندگی بود.

صحبت های ارزشمندشون راجع به مقام انسان و انسانیت گم شده ...

به یاد آوردن شان و منزلت اساتیدی که  در دنیای مدرن تکنولوژی مظلومانه

 مورد بی حرمتی ها و مزاحمتهای متنوع بی فرهنگی های جامعه قرار می گیرند

 و صدای مظلومیتشان را کسی نمی شنود و دانشجویانی که از احترام به مقام

 استاد فقط واژه سلام و خسته نباشیدش را آموخته اند

 وچه بسا گاهی عده ای آن را نیز دریغ می کنند !

و اما...

به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی ست

و ما همچنان در میانه راهیم وبه دنبال باقی حکایت...

حکایت رفتن و صعود به قله  شناخت باورهاو اعتقادات دیرینی

 که به دست فراموشی سپرده شده که به واسطه  نا آگاهیمون

 هویت  و فرهنگ خودمون رو کمرنگ تر از دیروز درک کرده ایم.

 

تا دیدار دوباره با دوستان عزیزم در حدوددوهفته زمان باقیست.

زمانی برای استراحت و مرور دروس برای امتحانات پایان ترم...

و اینگونه است که هرگز پایانی برای  کسب علم و آموختن تجربه نمی دانیم.

 چراکه:

زگهواره تا گور باید دانش بیاموزیم.

وشاید به این علت بود که استاد کشاورز در آخرین کلاس ترم تابستونی به حقیر

توصیه فرمودند که  تحقیقی در خصوص مقایسه میزان مطالعه درایران

 با کشورهای دیگه رو انجام داده و در وبلاگ به نمایش بذارم.

ومن نیز با منت اطاعت امر نمودم تا بدین طریق ریشه بیسوادی ام را یافته

 و در صدد شناخت و رفع ضرر عدم مطالعه در زندگی ام بر آیم.

 لازم به ذکره بعضی از مطالب رو از وبلاگ استاد ابوالفتحی استفاده نموده ام

 و ما بقی رو از جستجو در فضای مجازی و اندکی را نیز از نگارش

 دردهای نهفته دلم که از  سالها  فاصله  و دوری ام از مطالعه ناشی شده است!  

================

توجه:

عزیزان همراه و همسفرم

 مطالب  امروز رو در کافی نت پست نمودم.

   اینترنت خونه به دلیل نامشخصی قطع شده

 و نمی دونم چه موقع وصل میشه

اگه کامنتهاتون رو دیر تایید کرده و پاسخ گفتم عفو نمایید... 

 

 ========================

 

ادامه نوشته

گویی  ندارد ادب را آداب...!

 

 سلام همراهان همیشگی ام.

دیروز پستی رو با عنوان دوباره ...

در وبلاگ استاد ابو الفتحی خوندم که  مرا به فکر وا داشت

و با خود به سالیان گذشته برد.

همون سالهایی رو میگم که ادب و احترام به  استاد ومعلم

 در جامعه به وضوح دیده میشد.

همون سالهایی که اگه  کوچکترین بی احترامی به استادی می شد

 از مسئول و خانواده و دانشجو و دانش آموز گرفته تا مردم عادی

 لب به اعتراض می گشودند و به اون نابخرد درسی می دادند که

 تا همیشه موضوع تمرین  خوشنویسی رو یادش بمونه که:

"ادب آداب دارد و ادب مرد به ز دولت اوست..."

همین باعث شد در نیمه های شب دست به قلم برده و بنگارم آنچه رو

 که حس می کنم درد و معضل جامعه امروزماست...

 

 =====================

               عجب رسمیه رسم زمونه

                                                                       دانشجو مدام می گیره بونه

              گوید به استاد حرف ناصواب


                                                                        گویی  ندارد  ادب را  آداب


              ادب پر زده از اصل و ریشه


                                                                       خدایا دریاب نسل بی پیشه

             الا ای نادان شوی بی امان                                                         

                                                                       گرت نبخشد استادت  زجان

 

===============

 افسوس که  عده ای با افکار و اعمال نا آگاهانشون  دارند

 تیشه  به ریشه فرهنگ احترام  در جامعه می زنند!!!!

 

تحول بنیادین...سکوت مسئول... توزیع سیم کارت...و...فاجعه بی دانشی!!!!

 

در پای درس معلمان زندگی آموختیم الفبای بهتر زیستن را. آموختیم چگونگی ارتباط با دیگران را. آموختیم و یادمان نرفت که چه کسی هستیم و هدفمان چیست؟
آموزش و پرورش به عنوان مهمترین نهاد در ایران اسلامی وظیفه تربیت فرزندان ایران زمین را بر عهده دارد. تربیتی بر پایه اسلام و قرآن. تربیتی که فرزند ایران را به دنیا بشناساند.
چند صباحی است که بحث سند تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش مطرح شده است. سندی که می تواند رکود چندساله در نظام آموزش و پرورش را دوباره از میان ببرد.
هر از چند گاهی رفتارها و تصمیماتی در این نظام آموزشی گرفته می شود که جای تامل دارد. از چند وقت قبل اپراتور تلفن همراه به یک باره همه اولیا و معلمان را غافل گیر می کند و اقدام به توزیع سیم کارت در بین دانش آموزان می کند.
اقدامی که در سایه سکوت مسئولین آموزش و پرورش انجام گرفته و در حال انجام گرفتن است. اما در این بین باید به حال دانش آموزان گریست که هر چند آنها این اقدام را تحسین می کنند اما غافل از این هستند که چه بحران هایی در انتظار آنهاست.
سیم کارت دانش... مسئله این است. سیم کارتی که دانش را هدف گرفته و بی دانشی را ترویج می کند. به راستی مسئولین این اپراتور فکر نمی کنند که آیا توزیع سیم کارت در بین دانش آموز چه تبعات جبران ناپذیری دارد ؟ آیا مسئولین آموزش و پرورش به خواب زمستانی فرو رفته اند؟ گناه اولیا در این بین چیست؟
هدف از توزیع این سیم کارتها چه بود؟ در آستانه امتحانات و در آستانه برداشت محصول در آموزش و پرورش آفتی به نام سیم کارت پیدا می شود. باغبانان مزرعه متحیر می شوند. صاحبان اصلی میوه ها نگران تر.
کودک دبستانی تا دیروز با اسباب بازی ها و کتابهایش سرگرم بود و امروز با موبایل و سیم کارت. دنیای موبایل دنیای خطرناکی است. فضایی که مانند شمشیر دولبه است. شمشیری که لبه های تیز آن فرهنگ ما را نشانه گرفته است. حال در زمانی که هنوز فرهنگ موبایل در بین افراد بزرگسال پررنگ نشده است باید به دنبال راه حل برون رفت از بحران موبایل برای کودکان باشیم. کودکان معصومی که نمی دانند در پشت این سیم کارت جذاب چه دنیای خطرناکی است.
به هر حال توزیع سیم کارت در بین دانش آموزان به بهانه هدیه قرآنی و فرهنگی اشتباه بزرگی بود که باعث آزرده خاطری معلمان و اولیا شده است.
حال چند سوال اساسی ذهن ما را مشغول کرده است که طبیعتا انتظار جواب از مسئولین اپراتور و آموزش و پرورش داریم.
هدف از توزیع سیم کارت در بین دانش آموزان چه بوده است؟
آیا به عواقب این کار اندیشیده اید؟
آیا از اولیا و معلمان نظرخواهی کرده اید؟
آیا هر طرحی که به ذهنتان می خورد را باید در این نظام آموزشی اجرا کنید؟
گناه آن طفل معصوم چیست که باید ناخواسته وارد دنیای دیگری شود؟ دنیای خطرناکی که آخرش تباهی است.
گناه اولیا دانش آموزان چیست ؟
گناه مدیران و معاونین چیست؟ از طرفی بخشنامه می شود که آوردن موبایل در مدرسه ممنوع است وحتی من معلم موبایل خود را خاموش نگه دارم ولی  از طرف دیگر به دانش آموز سیم کارت هدیه می دهید؟

به راستی آیا به بیراهه نمی رویم؟


 

 

درد دل و صحبت خودمانی در خصوص  وضعیت مدارس و دانشگاه ها...

                              

                            عزیزان

این یک مقاله علمی که حاصل یک تحقیق علمی باشد نیست

بلکه نظرخودم درباره چیزهایی است که تجربه کرده و دیده ام 

یا اینکه شنیده یا خوانده ام .

 یک جور درد دل و صحبت خودمانی.یک نوشته پراکنده و بی نظم...

امیدوارم طولانی بودن این نوشته باعث خستگی و کسالت شما نشود.

 در بیشتر موارد ما کارهایی را در مدرسه و دانشگاه  انجام می دهیم که نه تنها علاقه ای نداریم ، بلکه گاهی از آنها بیزار هستیم. مدرسه و همینطور دانشگاه جامعه ای دروغین و ساختگی هستند که هیچ ارتباطی با دنیای واقعی ندارند. دانش آموزی که هر لحظه انتظار شنیدن صدای زنگ را میکشد، با تمام شدن مدرسه با همه وجودش سعی میکند تجربه ها و اعمال اجباری مدرسه را فراموش کند.

اگر امتیازات مربوط به مدرک تحصیلی از میان برداشته شوند تعداد دانش آموزان به سرعت رو به کاهش میگذارد. همه ما با چشم خود دیده ایم که اکثر دانش آموزان و دانشجویان وهمچنین خودمان ، چگونه و با چه احساسی برای امتحان درس میخوانیم. تنها برای گرفتن نمره و رهایی از شر درسها و پس از تحمل اساتید و معلمان و کلاسها و همکلاسیها و ساعتهای اجباری و درس های بی روح و خشک و احترام گذاشتن های ساختگی و دروغ و ریاکاری و .... در نهایت گرفتن مدرک...

 

لطفا برای خواندن مطلب  به ادامه مطلب بروید... 

 

ادامه نوشته

بازدیددانشجویان مدیریت امور فرهنگی از تکیه بیگلر بیگی

 

درود بر یاران همراه

بار دیگر به اتفاق دیگر دوستان در مورخ ۹مردادماه جاری

 به منظور بازدیدی گروهی از دانشگاه بیرون آمدیم .

باز هم بازدید از تکیه اما نه تکیه معاون الملک !

این بار به سراغ ...

 

رفتیم.

از جای جای تکیه عکسی به یادگار گرفتم.

مکانی بس زیبا و سرشار از ناگفته هایی از بزرگان ونیاکان ما...

هرکسی ازهمان درب ورودی  جذب صفا و سادگی اش می شد.

 کلون هایی که هر یک نشانه ای بود برای اهل خانه که به واسطه آن بفهمند

 مهمانشان محرم است یا نا محرم.

با تعارفات دوستان استاد بزرگوار با حرکتی نمادین

 وبا نواختن کلون مخصوص آقایان وارد تکیه شد و به دنبال ایشان ما نیز همچنین...

از دالان  وارد حیاط قدیمی و زیبایش شدیم.

با حوضی به رنگ آبی آسمان که با معماری شگرف تکیه و چشم انداز زیبای آن

 دل و جان  هر بیننده ای را

می ربود و آرامش را حتی برای دقایقی به خانه دلش مهمان می کرد.

در حین بازدید متوجه شدیم گروهی از عزیزان شبکه یک سیما

برای تهیه برنامه و مصاحبه ای

 با مدیر کل میراث فرهنگی مهمان کرمانشاهی های مهمان نواز هستند.

به رسم ادب جویای احوالشان شدم و به  آن بزرگواران پیشنهاد دادم

که در صورت امکان

از موزه آموزش و پرورش نیز جهت استفاده و شناساندن اماکن فرهنگی کرمانشاه

به دیگر هم وطنان عزیزمان فیلم و گزارشی تهیه کنند.

و آن هنرمندان فرهنگ دوستمان با کمال میل پذیرفتند و پس از بازدیداز  تکیه مهمان

 موزه آموزش و پرورش شدند.

همان مکان ارزشمندی که  انشاء الله قرار است

 دوشنبه  هفته آینده  نیز گروه دیگری از هم دانشگاهی های عزیزو بزرگوار 

 ازآن  بازدید داشته باشند.

امیدوارم  برنامه های بازدید در عرصه شناساندن اماکن فرهنگی و تاریخی شهر

 دیرپای کرمانشاه همچنان به قوت خود باقی بماند و در ترم های آتی نیز با همت

 و پشتیبانی مسئولین مرکز بتوانیم

از دیدن این  آثار ارزشمند که درشهر های دیگر استان نیز به وفور به چشم

می خورد بی نصیب نمانده و بهره لازم و کافی  را ببریم.

  از شما دعوت میکنم برای دیدن عکسهای گرفته شده

و توضیحات کامل و جامع درخصوص تکیه بیگلر بیگی

به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید... 

 

باسپاس  فراوان از استاد بزرگوار 

جناب آقای آرمانفر

 

ادامه نوشته

خطاب  من به خوش نشینان توانمند...

 

دوستان عزیز و یاران همراهم  سلام.

نمیخوام واستون قصه بگم اما شاید  حرفهای امروز من قصه غصه  خیلی ازانسانهای  هم نوع

من هستش که این روزها روی صورتشون  دیگه جایی واسه سرخ شدن باقی نمونده...!

==============

همین امروز شخصی آبرومند واسم درد دل می کرد...

از مشکلات  فراوانی که  واسه به ثمر رسوندن بچه های یتیمش با اونها دست و پنجه نرم می کرد

از تلاش و کار شبانه روزش که شاید  فقط بتونه شکم سه تا یتیمش رو با لقمه نان و جرعه آبی پرکنه! 

از ظلمی که اقوامش واسه نوش جان کردن میراث بچه هاش به اون روا داشتند و...

با صدایی غمگین وخسته از من پرسید:

"مگه همه ما فرزندان آدم نیستیم پس چرا عده ای در عرشند و عده دیگه بر فرش؟!"

بغضم رو فرو بردم و درحالی که هاله ای از اشک نمیذاشت  به خوبی ببینمش 

دستهاش رو فشردم و بهش گفتم:

عزیزم مطمئن باش پاداش تو نزد خدا بیشتره

 چون عرش نشینان  فقط نعمت های خدا رو دارند اما

تو خود خدا رو داری ...

بعد از اینکه از او جدا شدم مدام  حرفهاش توی ذهنم مرور میشد و درد او رو با تمام وجود 

 در قلبم  حس می کردم.نمی تونستم لحظه ای آرام باشم. 

 تا اینکه  به خوش نشینانی فکر کردم  که چرا در زندگی بدون اینکه نیم نگاهی به هم نوعانشون

 داشته باشند صرفا خودشون رو می بینند و مدام به  شهوت  و شکمشون می رسند و

 خوشبختی رو اینگونه  معنا می کنند ؟!

یار وغمخوارتنهایی هام رو به دست گرفتم

 و خطاب به عرش نشینان خوش نشین چند بیتی رو بدینگونه سرودم

 و این چنین بغضی  که  نفس کشیدنم  رو دشوار میکرد  بر کاغذ سپید باریدم...

   

در زندگی سه چیز صدا نداره:مرگ فقیر-ظلم غنی-چوب خدا

 

                       

                                 گرفتم با دو دستم آن دلی را

                                                                                               که دائم می شکست از فرط غم ها

                                 کمی همدرد او گشتم در این ره

                                                                                                بگفتا چیست آخر وضع دنیا

                                  یکی در ناز و در نعمت نشیند

                                                                                                 ولیکن دیگری را نیست گرما

                               شبی را بی غذا سر می کند او

                                                                                                  گهی لذت برد از نان و خرما

                               الا ای خوش نشینان توانمند

                                                                                                   به خاطر آورید پایان دنیا

                               چو آن دل را شکستی مرهمی نه

                                                                                                 وگرنه می شوی رسوا در عقبی

 

 

 

آدم های امروز با دوستی های کنسروی!

  
 
                          با توجه به طرز فکر  برخی درباره دوستان و اساتید محترم
 
 
 این روزها کسی به خودش زحمت نمی دهد که
 
 
                                          یک نفر را کشف کند!
 

   زیبایی هایش را بیرون بکشد ... و تلخی هایش را صبر کند

 
 
                                              آدم های امروز 

 
  دوستی های کنسروی می خواهند
 
 
                                          یک کنسرو که فقط درش را باز کنند

 
  بعد یک نفر شیرین و مهربان
 
 
                                 از تویش بپرد بیرون و هی لبخند بزند و بگويد:
 
 
                                                حق با توست!
 
 
 
 

پاسخ به کامنت عزیزی با نام... هم کلاسی

 

دوستان همراه سلام ودرود برشما

عزیز بزرگواری با عنوان هم کلاسی کامنتی رو واسم گذاشته بودند که وظیفه خودم دونستم جوابشون رو خدمتشون عرض کنم اما با توجه به اینکه آدرسی از خودشون نذاشته و فقط با عنوان هم کلاسی خودشون رو معرفی فرمودند تصمیم گرفتم در پست امروزم در این خصوص توضیحاتی عرض کنم.

=========================

خداوکیلی به کامنتهایی که برای آقای ابوالفتحی می گذارید اعتقاد هم دارید!!؟؟
فکر نمی کنم عدالتی که شما به این غلظت ازش اسم بردید انقدر هم ایشان رعایت کرده باشه یا کار خیلی عجیب و غریبی انجام داده باشه خیلی راحت درسش رو با سرفصلهای تعیین شده ارائه کرد و رفت یه سری از افکارشون روهم به خورد بعضی ها داد و دیگر هیچ!!ضمنا تو نمره میان ترمی هم که داده بود به نظر شما عدالت رعایت شده بود سه بار امتحان گرفت که همه تقلب کردند و جزوه باز بود شما نمره بالا گرفتید خیلیا هم پائین چرا شما که نه کنفرانس دادید نه مطلبی ارائه کردید فقط کامنتهای پر مهری برای آقای ابوالفتحی گذاشتید به تعداد بی شمار فرق شما و برخی دوستان دیگه با بقیه پس در چی بوده ؟همه تقلب کردند! همه وبلاگ داشتند!همه مطالعه کرده بودند!پس عدالت اینه شاید همه تا الان اشتباه می کردند الا شما و برخی انگشت شمار از هم کلاسیهاو آقای ابوالفتحی.
امیدوارم ناراحت نشید از روی غرض نبود فقط سئوالی بود برام

====================================

درود بر شما هم کلاسی بزرگوار.
از اینکه لطف فرمودید و کامنتهای حقیر رو با دقت بیشتری خوندید متشکرم.
دوست و هم کلاسی شریف!
وظیفه خودم میدونم پاسخ سوالات شمارو خدمتتون عرض کنم.


1- در ابتدا ازتون ممنونم که حرفی رو که توی دلتون بوده بیان کردید چون بازگو نکردن بعضی از مشکلات و ابهامات باعث به وجود اومدن کینه و کدورت میشه که خدا رو شکر شما با صراحت بیان - روانتون رو به واسطه کامنت تخلیه کردید.

آفرین بر شما.


2-فرمودید ناراحت نشم از روی غرض نگفتید...
چرا باید ناراحت باشم؟!
هرکسی عقاید مختص خودش رو داره و واسه من بسیار ارزشمنده .خود من هم اعتراض میکنم.اما با مدرک و مستندات که خدای نکرده دچار وجدان درد نشم.

۳- در خصوص کامنتهایی که واسه استاد ابوالفتحی میذارم اعتقاد دارم یا نه؟ یقین داشته باشید که این طوره چون من نه تنها واسه ایشان بلکه واسه خیلی از اساتیدی که حتی تا به حال سعادت شاگردیشون رو نداشتم کامنت میذارم و در واقع عقایدم رو بیان میکنم پس میشه گفت ربطی به پاچه خواری و...نداره!
چون اکثر اوقات کامنتهای مشترکی رو واسه افراد مختلف و  دوستان واساتید بزرگوار میذارم واین صرفا مختص به وبلاگ استاد ابوالفتحی نیست.
اگه کمی وبگردی بفرمایید متوجه خواهید شد.


4-در مورد اینکه من  کنفرانسی ارائه نداده ام و چطور نمره بالا گرفته ام؟
باید عرض کنم عزیز بزرگوار مثل اینکه هنوز متوجه نشده اید که این نمرات فقط مربوط به سه امتحان کلاسی و وبلاگهاست.ارائه کنفرانس که نداریم !

 درخصوص ارائه تکالیف مطالعه کتاب و سخنرانی دکتر بلخاری بعد از پایان امتحان مورد  آزمون قرار خواهیم گرفت و اون نمراتش به علاوه بیست نمره خواهد بود.که امیدوارم نمره بالاتر از بیست رو بتونم در آزمون کسب کنم.چون با همه گرفتاریهای فراوان از خواب واستراحتم واسه تموم امتحانها مایه میذارم.

 

۵-درمورد اینکه در امتحان همه تقلب کردند وهمه وبلاگ داشتن و همه مطالعه داشتن  و...

باید عرض کنم درست می فرمایید فضاو شرایط امتحان واسه همه یکسان بوده  حتی واسه خود شما!

اما چرا بعضی از عزیزان نمره پایین تری گرفتند؟یعنی حتی از روی جزوه نتونستن بنویسند؟!

پس این نشون میده جزوه باز ترفندی بود واسه دلگرم شدن ما و حذف استرسمون.چون  اکثر سوالهایی که استاد دادند تحلیلی بود.از آنچه که درک کردیم و

آموختیم نه عین مطلب جزوه!

پس عدالت برقراربود.خداوکیلی من که به جز دفعه اول دو مرحله بعد رو خودم به تنهایی پاسخ دادم که اگر در مرحله اول نیز همین میکردم شاید نمره کامل "۱۲"

رو میگرفتم!!!!

هم کلاسی محترم آیا در هر امتحانی همه افراد مثل هم نمره می گیرند؟خدایی آیا همه وبلاگها رو مثل

هم میدونید؟

 آیا اون اشخاصی که هر از چند گاهی به واسطه کافی نت و دوستاشون

کامنتی واسه استاد گذاشتن (صرفا واسه نمره) با بقیه که  وبلاگ جزئی از امور زندگی و وسیله ای واسه روابط عمومی شونه یکی میدونید؟

حقیر چندین وبلاگ وبا موضوعات متفاوت دارم.پس به جرات میگم صرفا واسه نمره نیست که کامنتی نوشته میشه که اگه اینطور باشه وای برمن...!

 شما که من رو میشناسی ومن به عنوان هم کلاسی میشناسمتون حتما دیده اید که من واسه دروس دیگه هم تا اونجا که بتونم تلاش میکنم.چون عقیده دارم در هر سنی ودر هر موقعیت شغلی که باشم باید اولا احترام به اساتید و هم کلاسی هارو فراموش نکنم (حتی اگه کوچکتر ازمن باشند) و دوم این که بخونم تا شعور و آگاهی ام بیشتر بشه نه فقط نمره ای که تو این دوره زمونه  شاید خیلی ها به راحتی میگیرند.

 

۶- فرمودید که به جز کامنتهای پرمهر بیشمار فرق من با دیگر دوستان چه بوده؟!

در جواب این سوالتون باید عرض کنم نوع نگارش و حتی نحوه بیان من چه در محضر اساتید بزرگوار وچه در جمع هم کلاسی ها و حتی با همکاران اداری ام همینگونه است.

همیشه دوست دارم احترام در بیان و نوشتار را فراموش نکنم چراکه لازمه روابط عمومی خوب و ارزشمند رو در ادب و محبت میدونم.

پس ادب حکم میکنه با وجود ۳۸سال سن و ۲۲ سال سابقه معلمی آموخته باشم با همه اقشار جامعه با تواضع رفتار کنم حتی اگه جایگاه اجتماعی شون سطحی پایین تر ازخودم باشه چه بسا مدیرکل و مستخدم واسه من ارزشمندند و احترامشون واجب و پیش دستی در سلام کردن بهشون هم واجب تر.

دیگه چه برسه به جایگاه اساتید که والاترین مقام اجتماعی رو دارند.

 

امیدوارم تونسته باشم آن طور که باید جواب سوال شما دوست و هم کلاسی بزرگوار رو داده باشم.

 

درپناه خدا موفق و منصور باشید.

 

 

مسئولین بزرگوارم! به عمل کار بر آید به سخنرانی نیست...!

 

این پست رو در وبلاگ موزه آموزش و پرورش( یاد ایام) نوشتم.

اینجا آوردم که بخونید و لطفا اطلاع رسانی کنید.

====================

عزیزان همراه سلام.

گاهی اوقات از اینکه می بینم کارهای توسعه و آبادانی شهرم

 به کندی انجام میشه غصه م میگیره.

میگم آخه مگه شهرما چه فرقی با شهرهای دیگه داره که همیشه

 از نظر تغییرو تحول بنیادی و رسیدگی و توسعه مکانهای فرهنگی

 نسبت به سایر کلان شهرها عقب مونده؟!

 سرزمینی که سالیان سال جزء مهمترین راه ارتباطی (راه شاهی) بوده...

سرزمینی که مهد تمدن ایران بوده...

سرزمینی که دیار عالمان و عاشقان و پهلوانان بوده...

سرزمینی که یاد آور فرهاد کوه کن بوده...

و...

سرزمینی که هشت سال مقاوم و استوار

در برابر بدترین حملات دشمن قد خم نکرده...

چرا باید تا این حد مظلوم واقع بشه و آنطور که بایدو شاید  بهش توجه نشه؟!

 

یادم میاد وقتی۸ ساله بودم ازپدرم میشنیدم که قراره خیابون مدرس وبرزه دما

ساماندهی و عریض بشه .البته می گفت خیلی وقته این حرفهارو شنیده!

الان که ۳۰سال از اون روز میگذره من واسه بچه هام همین حرفها رومیگم .

واسشون توضیح میدم که قراره این قسمت خیابون پاساژ بشه

 این یکی سمت  پارکینگ طبقاتی و...

البته اینم واسشون میگم که این اتفاق  شاید زمانی روی بده  که میخوان 

نوه هاشون رو به خیابون ببرند و واسشون خرید کنند !!!!!

 

عزیزان من !

کرمانشاه رو نگین غرب کشور میدونند.البته این چیز تازه ای نیست!

همانطور که گفتم  منطقه ما از همون ابتدای ورود آریایی ها به این سرزمین

نگین ایران به شمار می اومده.

 اما آیا از یک نگین ارزشمند اینطور باید مراقبت کرد؟!

 

موزه آموزش و پرورش

هم یکی ازاون مکان های ارزشمند شهر دیر پای کرمانشاه

هستش که باعث درخشش بیشتر اون نگین درخشان میشه.

اما متاسفانه آنطور که باید از جانب مسئولین به اون بها داده نشده.

اگه همراه همیشگی ما بوده باشید میدونید که بارها وبارها درخصوص

 تغییر و تحول اساسی و بازسازی این مکان فرهنگی جلساتی رو برگزار کرده

 و مشکلات موجود رو نیز مطرح کردیم .

مصوباتی در صورتجلسه ها نوشته شد و حرفها زده شد و قولها داده شد اما...

به عمل کار بر آید به سخنرانی نیست!

 ما نیز همچنان منتظر ایستاده ایم تا حرفها را در قالب  عمل ببینیم  .

از همین جا از مسئولین محترم دیار زاگرس نشین تقاضا میکنم هر چه سریعتر 

 نسبت به این امر مهم عنایت بفرمایند تا موزه مظلوم واقع شده

درخشان تر از دیروز موجب درخشندگی نگین  غرب ایران گردد.

 

شايسته سالاري ...

 

این یکی رو  قطعا دیدید

در تموم سازمانها رعایت میشه !!!!!!!!!!!!

 

در يك دستگاه شايسته سالاري (فضيلت سالاري) مواضع اجتماعي

در ساختار شغلي براساس لياقت و با درنظر گرفتن ملاك‌هاي عام

فضايل اكتسابي اشغال مي‌شود، نه بر مبناي ملاك‌هاي انتسابي

سن، جنسيت يا ثروت موروثي آرمان فضليت سالانه با اين مسئله

روبروست كه چگونه مي‌توان استعداد و لياقت را مستقل از امتيازات ارثي،

 به طرز عيني و واقع بينانه اندازه‌گيري كرد.

 

به عمل کار بر آید...

 
کارگر واژه ای که مانند معلم به راحتی نوشته
 میشه اما  ارزش کار اون به سختی درک میشه !
 
 

www.aramgozar.com | تصاویری از یک کارگر که کوه در برابر او تعظیم می کند ـ آرام گذر

 
 
 
چند روز گذشته متوجه شدم یکی از آشنایان قدیمی
 در پستی مشغول به خدمت وانجام وظیفه ست.
تا اینجای موضوع مطلب تعجب برانگیزی نیست.
 
این جناب از اون پشت میز نشینهای امرو نهی کنه
 که به نوعی مدیریت وریاست میکنه.
با مدرک کاردانی و سابقه ای نه چندان زیاد...
در صحبتهاش متوجه موضوع مهمی شدم.
اینکه ایشان که ژست کارمندی و پشت میز نشینی و ریاست رو عهده داره
 چطور با ابلاغ کارگری و تمام امتیازاتی فراتر از یک کارگر واقعی
دستمزد دریافت میکنه؟!
آیا بین این کارگر صوری و امثال این کارگرهای زحمت کش و واقعی که در تصویر
می بینید  نباید تفاوتی باشه؟!
 
مگه نشنیدید که میگن  تا عرق کارگر خشک نشده باید مزدش رو داد؟
 
آیا از این جمله این طور برداشت نمیشه که کارمندی که پشت میزش و زیر کولر گازی نشسته و بیشترین زحمتی که میکشه امضا کردن نامه های اداری هستش با کارگری که واسه هر یک ریال دستمزدش  عرقی به روی زمین خاکی که  به طور مساوی متعلق به همه موجودات هست می ریزه خیلی متفاوته؟!
 
   آیا این درسته سبک ترین کار یک کارمند رو انجام بده ولی با ابلاغ کارگری
در سطح کلان پول درو کنه؟!
 
آیا شمامی تونید حرام و حلال بودنش رو  از نظر شرع اسلام توضیح بدید
 
وبگید کارگر واقعی یعنی چه کسی؟
 
 
www.aramgozar.com | تصاویری از یک کارگر که کوه در برابر او تعظیم می کند ـ آرام گذر www.aramgozar.com | تصاویری از یک کارگر که کوه در برابر او تعظیم می کند ـ آرام گذر
ادامه نوشته

در وصف شهرم...دیار فرهاد عاشق

 

 

این دو بیت رو به هم دیاری های عزیزم

 کرمانشاهی های فرهیخته تقدیم میکنم

 

شهر من شهری ستاره باران است

از کران تا کران پر از هزاران است

همچو بهزاد ومرتضی دارد

هریک از یک به از هزاران است